وقتی حرف از خانه و سرپناه به میان می آید، مقصود تنها یک چهاردیواری برای گذراندن شب نیست؛ در مقیاس کلان تر، این شهر است که محل زندگی شهروندان است.
زمان مطالعه 5 دقیقه
وقتی حرف از خانه و سرپناه به میان می آید، مقصود تنها یک چهاردیواری برای گذراندن شب نیست؛ در مقیاس کلان تر، این شهر است که محل زندگی شهروندان است. با این تعبیر پازل توسعه ساخت مسکن و خانه دار کردن مردم در غیاب رویکرد کلانی که پاسخ مسئله مسکن را ذیل توسعه شهر تعریف کند، کامل نمی شود. اما با این وجود، الحاق اراضی به محدوده و توسعه افقی شهر به عنوان راه حل اساسی معضل مسکن همواره موافقان و مخالفان خودش را داشته است.
در این بین برخی هم با صورت بندی ناقص مسئله، عرضه زمین و توسعه شهر را تنها به توسعه منفصل تقلیل داده اند. غافل از آنکه به باور کارشناسان شهرسازی، توسعه منفصل و ساخت شهرک های اقماری و شهرهای جدید به واسطه چالش هایی که پیش روی شهروندان می گذارد، تنها زمانی گزینه مطلوب و قابل اجرایی است که شهر اساساً امکان توسعه متصل نداشته باشد.
بر اساس آمار موجود در حال حاضر ساکنان شهرهای جدید حدود یک و نیم میلیون نفر برآورد می شود اما به گفته علی فرنام، مدیرگروه زیربنایی مرکزپژوهش های مجلس، مبتنی بر شواهد و مطالعات انجام شده، شهرهای جدید نسبت به این جمعیت، کمترین تحقق سرانه های کاربری شهری را دارند. همچنین بر مبنای آماری که سال 98 در کمیسیون عمران ارائه شد، در گونه شناسی شهرها بیشترین تعداد خانه های خالی در شهرهای جدید وجود داشته و این مسئله بعد از اجرای قانون اقدام ملی نیز تصدیق و تأیید شده و همچنان پابرجاست. از طرفی طی سفرهای نظارتی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس، مشخص شده که چالش مردم با شهرداری ها برای عدم خدمات رسانی به مناطق توسعه های منفصلی که داخل محدوده شهر نیستند، پرتکرارترین شکایت عمومی بوده است.
به عبارتی تجربه شهرهای جدید حومه کلانشهرها در چند سال اخیر نشان داده که چشم پوشی از بافت و هویت شهری، عدم توجه به اشتغالزایی و تمرکززدایی از کلانشهرها، عدم برخورداری مردم از سرانه های شهر، چالش های مدیریتی و خدمات رسانی و در نهایت کیفیت پایین زندگی در این مناطق، با هیچ منطق و استدلالی نوید حل ابر چالش مسکن را نمی دهند و حتی با نگاهی واقع بینانه تر، راه حل اساسی را نیز به حاشیه می برند.
این به این معناست که چالش های توسعه منفصل برای ساکنانش آنقدر اساسی و غیرقابل چشم پوشی است که علی رغم هدف تعریف شده، نه تنها درد معضل مسکن را دوا نکرده بلکه خود به زخم جدیدی بدل شده که نیاز به آسیب شناسی و درمان جداگانه دارد. در چنین وضعیتی سوالی مطرح می شود که وقتی می توان با الحاق زمین به محدوده و توسعه شهرها و کلانشهرهای موجود به شکل اصولی به نیاز مسکن مردم پاسخ داد، چرا باید با صرف هزینه و زمان مضاعف و تحمیل سطح پایین کیفیت زیست شهری به تعداد افراد بیشتر، سراغ ساختن شهرهای جدید رفت؟
در همین خصوص در نشست الحاق اراضی که اخیراً با حضور چند تن از اساتید شهرسازی و و هادی عباسی معاون وزیر راه و شهرسازی و علیرضا جعفری مدیرعامل شرکت عمران شهرهای جدید در دانشگاه تهران برگزار شد برخی از اساتید با استناد به آمار و مطالعات انجام شده در این زمینه به نقد رویکرد جاری دولت در تقلیل توسعه شهری به توسعه منفصل و ساخت شهرهای جدید و شهرک های اقماری پرداختند. چرا که شواهد نشان می دهد زمین مورد نیاز برای توسعه شهرهای موجود، وجود دارد.
اسفندیار زبردست استاد دانشگاه تهران در همین باره در این نشست گفت: کدام مطالعات می گوید در شهرهای موجود زمین نداریم که بخواهیم سراغ ساختن شهرهای جدید برویم؟ مگر شهر جدید ساختن به همین راحتی است؟ زیرساخت می خواهد، برنامه ریزی می خواهد، مدیریت و منابع می خواهد. ما ساخت شهرهای جدید را از دهه 70 شروع کردیم و تا الان 30 سال تجربه داریم اما بعد از گذشت سه دهه هنوز اغلب شهرهای جدید کمتر از 20 درصد تحقق پذیری داشتند. حالا می خواهیم 27 شهر جدید دیگر نیز اضافه کنیم؟! کجای سند تحولی دریا محور گفته که شهرهای موجود را رها کنید و بروید شهرهای جدید بسازید؟
زبردست ادامه داد: در ماده یک قانون جهش تولید مسکن می گوید که وزارت راه و شهرسازی موظف است که زمین مورد نیاز طرح نهضت ملی مسکن را تأمین کند. اما از زمین موردنیاز 4 میلیون واحد مسکن وعده داده شده، تأمین زمین موردنیاز حدود 700 هزار واحد برعهده شرکت عمران شهرهای جدید گذاشته شده و تأمین زمین یک میلیون و 200 هزار واحد نیز برعهده سازمان ملی زمین و مسکن است. وقتی در قانون وزارت راه و شهرسازی مکلف به تأمین زمین طرح شده چرا پس سراغ دیگران می رود؟ نمی تواند زمین تهیه کند یا نمی خواهد؟ یعنی سازمان ملی زمین و مسکن به اندازه 4 میلیون مسکن زمین ندارد؟ مرحوم کاظمی زمانی که در وزارتخانه همکارشان بودم می گفت: چه کسی گفته که وزارت نفت ثروتمندترین وزارتخانه کشور است؟ آن زمان ایشان می گفت 600 هزار هکتار زمین شهری داریم. حساب و کتاب کنید ببینید کدام وزارتخانه ثروتمندتر است؛ وزارت نفت یا راه و شهرسازی؟ این زمین ها الان کجا هستند؟ و چرا نباید برای اقشار کم درآمد عرضه شوند؟
وی در پایان گفت: طبق مطالعات انجام شده دهک های 1 تا 4 توان خرید زمین در شهرهای جدید و اسکان در این شهرها را ندارند. در مسکن های مهر هم این تجربه را داشتیم؛ طبق مطالعات انجام شده ساکنین کنونی مسکن های مهر اردبیل به دهک های 6 و ساکنین مسکن های مهر قم به دهک های 7 تعلق دارند و ساکنین اولیه دیگر آنجا نیستند چون توان و استطاعت بازپرداخت بدهی های بانکی را نداشتند. سوالی که اینجا مطرح است این است که مسکن های شهرهای جدید قرار است به چه کسانی تعلق بگیرد و جامعه هدف این طرح چه کسانی است؟ اقشار کم درآمد؟ یا هر کسی که توانست استفاده کند؟ آنچه از برنامه ریزی شهرهای جدید برمی آید این است که هر کسی که بتواند استفاده بکند. درحالی که قانون چیز دیگری می گوید.
به جای ساختن شهرهای جدید، توسعه شهرهای موجود را دریابید