طبق اعلام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برآورد هزینه مسکن خانوار مستاجر شهرنشین روی خط فقر در سال 1401، نشان می دهد که به طور متوسط هزینه مستاجرین نزدیک به خط فقر ماهیانه حدود دومیلیون و 454 هزار تومان است که در بالاترین نرخ در تهران سه میلیون و 822 هزار تومان و در پایین ترین نرخ در خراسان جنوبی 837 هزار تومان است.
زمان مطالعه 8 دقیقه
آزاده شهاب، کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نشستی که پیرامون «فقر مسکن در ایران» در محل این وزارتخانه برگزار شد به ارائه نتایج مطالعه ای پیرامون این موضوع پرداخت و گفت: بر اساس برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد و احصای مفاهیم مورد نظر و منطبق در ایران، فقر مسکن را می توان تعریف کرد.
وی افزود: بر این اساس بد مسکنی و عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه دو شاخص تعریف مسکن هستند. بد مسکنی یعنی درصد افرادی که حداقل در یکی از ابعاد مسکن (دسترسی به آب، دسترسی به سرویس بهداشتی، مکان زندگی کافی، مسکن بادوام و امنیت تصدی) دچار محرومیت هستند. عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه نیز یعنی درصد افرادی که سهم مسکن، بیش از 30 درصد هزینه های آنهاست که به طور خاص جمعیت مورد نظر برنامه های حمایتی مسکن را شامل می شوند.
شهاب در ادامه شاخص های اندازه گیری فقر مسکن را برشمرد و گفت: درصد جمعیت فاقد آب آشامیدنی لوله کشی، درصد جمعیت فاقد حمام و سرویس بهداشتی، شاخص زیربنای واحد مسکونی، شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی، شاخص مصالح ساختمان و عمر بنا (درصد خانوارهایی که در سکونتگاه بی دوام زندگی می کنند)، نسبت خانوارهای دارای سند مالکیت نسبت به عرصه، اعیان یا هردو، شاخص سهم مسکن در هزینه خانوار شهری و شاخص دسترسی به مسکن از این جمله است.
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به ارائه تصویر فقر مسکن در ایران پرداخت و گفت: مهمترین چالش فقر مسکن در مناطق شهری، عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه و مهمترین چالش فقر مسکن در مناطق روستایی، بدمسکنی است که علت اصلی آن نوع "مصالح" به کار رفته است. بر این اساس، نرخ عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه در مناطق شهری 49 درصد (9.5 میلیون خانوار) و نرخ بدمسکنی در مناطق روستایی 40 درصد ( 2.4 میلیون خانوار) است.
وی همچنین به بررسی شاخص های فقر مسکن در دهه 90 پرداخت و گفت: شاخص عدم دسترسی مقرون به صرفه در این بازه زمانی دارای روند افزایشی بوده است به طوری که در سال 1390 حدود 33 درصد و در سال 1399 حدود 41 درصد خانوارهای کشور دارای سهم مسکن بیش از 30 درصد در هزینه زندگی شان بوده اند. همچنین نرخ بدمسکنی (محرومیت در حداقل یکی از ابعاد مسکن) دارای روند نزولی بوده است.
شهاب افزود: نرخ متوسط کشوری بدمسکنی (خانوار دارای حداقل یک محرومیت مسکن) در کشور در سال 1399، 19 درصد است که در این میان بالاترین نرخ بدمسکنی مربوط به استان هرمزگان با 64.75 درصد و پایین ترین نرخ بدمسکنی مربوط به استان ایلام با 4.30 درصد است.
وی آمار خانوارهای فاقد مسکن مقرون به صرفه در سال 1399 را نیز اعلام کرد و گفت: نرخ متوسط کشوری این شاخص 41 درصد است که تهران با 81 درصد بالاترین نرخ و خراسان جنوبی با 9 درصد پایین ترین آمار را دارد.
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: همچنین نرخ خانوار فاقد مسکن مقرون به صرفه (مستاجران) در سال 1399 نیز 57 درصد است که بالاترین نرخ مربوط به تهران با 79.9 درصد و پایین ترین نرخ مربوط به خراسان جنوبی با 8.3 درصد است.
وی با بیان اینکه شاخص های فقر مسکن در خانوارهای فقیر دوبرابر این شاخص ها در خانوارهای غیرفقیر است گفت: فقیر به خانواری اطلاق می شود که میزان درآمدش زیرخط فقر مطلق است. همچنین شاخص های فقر مسکن در خانوارهای زن پرست دارای تفاوت معناداری نسبت به مردسرپرست است.
وی همچنین محروم ترین استان های کشور بر اساس شاخص های بخش مسکن را نیز اعلام و اظهار کرد: محروم ترین استان های کشور در بخش مسکن، سیستان و بلوچستان و کرمان هستند که در پنج شاخص از شش شاخص مورد بررسی در بخش مسکن در وضعیت بدتری از میانگین کشوری قرار دارند.
شهاب درباره سهم مسکن در هزینه خانوار در دهه 90 نیز توضیح داد و اظهار کرد: روند افزایش سهم هزینه مسکن در کشور از سال 1397 با سرعت بیشتری نسبت به سال های گذشته افزایش یافته است و شرایط اقتصادی از دلایل اصلی این رخداد محسوب می شود. بر این اساس سهم هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار در ایران حدود 1.7 برابر این نسبت در اتحادیه اروپا و منطقه یورو بوده است.
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی آماری از مستاجران در سال 99 ارائه کرد و گفت: آمار متوسط کشوری مستاجران 19 درصد است؛ تهران با 29.3 درصد بیشترین میزان مستاجر و آذربایجان شرقی با 7.4 درصد کمترین میزان مستاجران را داراست. درصد خانوار مستاجر با هزینه مسکن بیش از 30 درصد در بخش روستایی 6 درصد و در بخش شهری 94 درصد است. همچنین نرخ فقر در خانوار مستاجر در بخش شهری 27 و در بخش روستایی 17 درصد است.
وی ادامه داد: درصد خانوار مستاجر شهری دارای هزینه مسکن بیش از 30 درصد در سبد هزینه خانوار در سال 1399 مبین آن است که نرخ متوسط در مناطق شهری 59 درصد است که در بالاترین و پایین ترین نرخ خود، در تهران 80.4 و در خراسان جنوبی 9 درصد است.
شهاب با اشاره به اینکه مقایسه شاخص های رفاهی مستاجران و غیرمستاجران با متوسط کل کشور در سال 1399 نشان می دهد که مستاجران جهت برطرف کردن نیاز سرپناه از سایر هزینه ها و لذت های زندگی می کاهند و در معرض آسیب پذیری بیشتری در جامعه هستند گفت: در دهه 90 سهم هزینه مسکن در هزینه خانوار گروه مستاجران همواره بالاتر از غیرمستاجران (1.13 برابر) است. با بررسی شاخص های فقر مسکن می توان گفت که مشکل اصلی مستاجران عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه است.
وی همچنین به روند شناسایی گروه جمعیتی آسیب پذیر مستاجران در سال 1399 پرداخت و عنوان کرد: برآورد هزینه مسکن خانوار مستاجر شهرنشین روی خط فقر در سال 1401، نشان می دهد که به طور متوسط هزینه مستاجرین نزدیک به خط فقر ماهیانه حدود دومیلیون و 454 هزار تومان است که در بالاترین نرخ در تهران سه میلیون و 822 هزار تومان و در پایین ترین نرخ در خراسان جنوبی 837 هزار تومان است.
کارشناس دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بخش دیگری از سخنانش به تبیین انواع سیاست های حمایتی مستاجران اعم از مسکن اجتماعی اجاره ای، کمک هزینه اجاره، انواع کنترل اجاره بها در سطوح اولیه، قاعده گذاری حداقل کیفیت برای اجاره مسکن و تخفیف های مالیاتی پرداخت و در توضیح طرح پیشنهادی «کمک هزینه اجاره» گفت: سناریوی اول حمایت از سه دهک اول درآمدی است که گروه پیشنهادی برای حمایت، خانوار مستاجر شهرنشین فاقد درآمد ثابت دارای حداقل سه فرزند زیر 25 سال در سه دهک اول، خانوار مستاجر شهرنشین فاقد درآمد ثابت و دارای فرزند زیر 18 سال در سه دهک اول، خانوار مستاجر شهرنشین زن سرپرست دارای فرزند زیر 18 سال با بعد بیش از 2 در سه دهک اول درآمدی و بازنشستگان مستاجر شهرنشین در سه دهک اول است.
شهاب افزود: جمعیت برآوردی این طرح 1.38 میلیون خانوار و منابع مورد نیاز 22.26 هزار میلیارد تومان است. در سناریوی دوم که حمایت از پنج دهک درآمدی اول را دربرمی گیرد جمعیت برآوردی 1.88 میلیون خانوار و منابع مورد نیاز 27.67 هزار میلیارد تومان است و تامین منابع از محل افزایش پایه های مالیاتی در بخش مسکن مانند مالیات سالانه مسکن درنظر گرفته است.
سید هادی موسوی نیک، مدیر دفتر مطالعات رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز در این نشست، با بیان اینکه پژوهش انجام شده یک کار کارشناسی است و می تواند مورد بحث و بررسی قرار بگیرد گفت: ازجمله نکات اصلی که این ارائه دارد این است که نشان می دهد وضعیت مسکن و فقر مسکن چگونه و تا چه اندازه حاد شده است.
وی افزود: در این بحث، مسکن مقرون به صرفه که به عنوان معیار درنظر گرفته می شود، در مقایسه با دیگر کشورها در برخی استان ها وضعیت حادتر است و بالغ بر 80 درصد خانوار مستاجر در تهران سهم هزینه مسکن شان از سبد هزینه خانوار، بیش از 30 درصد است. خانوارهای ایرانی نجیبانه از هزینه های دیگر زندگی می کاهند تا هزینه مسکن را تامین کنند که تا حدی اجتناب ناپذیرتر از سایر هزینه هاست. خانواده ها حتی از هزینه غذا و کالای اساسی می زنند تا بهای مسکن را تامین کنند.
موسوی با بیان اینکه دغدغه اصلی، شناسایی گروه های هدف جهت قرار گرفتن ذیل چترحمایتی است گفت: دغدغه اصلی این است که کدام گروه ها استحقاق بیشتری دارند تا در چتر حمایتی قرار بگیرند. ویژگی های اقتصادی و اجتماعی در این زمینه دخیل است از جمله فاقد درآمد ثابت بودن، تعداد فرزندان و زن سرپرست بودن است.
مدیر دفتر مطالعات رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به قانون جهش تولید مسکن گفت: شناسایی گروه هدف در این قانون، برعهده وزارتخانه است و پیشنهاداتی نیز در زمینه ارائه داده است. یک نکته دیگر اینکه تمرکز طرح نباید صرفا روی مسکن ملکی باشد، زیرا تعداد مسکن ساخته شده محدود است و گروه هایی هم هستند که توان خرید مسکن ندارند و می توان حمایت هایی از مستاجران داشت.
نرخ «خط فقر مسکن» در سال 1401